جناب مستطاب

{۰}

آقایی خاطرات آشپزی در سال‌های زندان رو تنها محض خنده کتاب کنه؛ دو جلد. پرفروش هم بشه. طوری که آقا تو خواب هم نمی‌دیده: -آخه ذائقه‌ی مردم کجا و دستور پخت غذای اون کجا. زن این آقا، خانوم؛ کتاب رو گاهی گوشه‌ی خونه پیدا کنه و از کار شوهرش بخنده و صداش کنه سر میز شام، نهار و حتا صبحونه. اما حالا؛ دیگه این زن نیست: مرده... خدا می‌دونه نجف تو تنهایی چن دفه فهیمه رو صدا زده.

{۰}

گپ و گفت

اول قدم دفاع مقدس؛ ایثار است.

{۰}
هشت سال دورهٔ دولت عدالت در حال تمام شدن است؛ و از این به بعد اخبار که نگاه کنی پوشش خبری فعالیت‌های رئیس‌جمهور منتخب بیش‌تر است. یکی‌اش همین سفر قم که در تمام بخش‌های خبری سیما از آن گفته شد؛ اما جز دست بالا دو بخش خبری، از سفر محمود احمدی‌نژاد به قم گزارش پخش نشد.
روی حرفم به زمانی است که در آن هستیم. زمانی که دولت در حال انتقال است. قرار است احیای برخی نهادهای اجرایی مانند سازمان برنامه‌وبودجه بررسی شود؛ و البته در این راه مجلس شورا نیز زمینه‌هایی را فراهم کرده است و با طرح در کمیسیون‌ها و صحن علنی به نحوهٔ قانون‌گذاری آن مشغول است. در این شرایط این پیامک در حال رد –و- بدل است: پایان هشت سال دفاع مقدس ۲ مبارک باشد. مخاطبین این پیامک منتقدین و مخالفین دولت فعلی‌اند. چراکه به‌زعم این گروه مقاومت و دفاع در برابر هجمه دولت عدالت به آخر رسیده و جشن شادی و پیروزی را می‌شود بی‌دغدغه از یادآوری گذشته به پا داشت.
گمان می‌کنم بررسی شرایط کشور در زمینه‌های مختلف و رویکرد دولت عدالت می‌تواند چند بهره داشته باشد. یکی اینکه از پس این هشت سال چه کسانی از خدمات دولت بهره‌مند شدند. نیز چه کسانی جایگاه‌هایی را دارا شدند که تا قبل از این فکرش را هم نمی‌کردند. دیگر اینکه وضع درآمدی دولت با تدابیر و اندیشه‌های اجرایی چگونه شد؛ و این درآمدها با چه سویه‌ای خرج شد.
کنار هم گذاشتن جواب‌ها طرحی را می‌دهد که اولین نتیجه‌اش مشخص شدن علت بدی‌ها و انحراف‌های منتقدین/ مخالفین دولت است. چراکه در این میان کم‌ترین بهره از جایگاه‌ها، درآمدها و نتایج مطلوب دولت سهم این گروه بوده است. پس مقاومت و دفاع این گروه در برابر هجمه‌های دولت در هشت سال را می‌شود این‌طور نامید: دفاع مقدس ۲. درست همان‌طور که معاندین نظام اسلامی در سال ۸۸ قصد داشتند کاریکاتورها و کاردستی‌های خود از وقایع انقلاب ۵۷ را به نام انقلاب دوباره جا بزنند.
{۰}

گپ و گفت

سختی شروع

{۰}
شروع کردن کار راحتی نیست. چند بار شروع می‌کنی و نمی‌شود. کار جلو نمی‌رود. انگار کس دیگری کار را می‌برد جلو. تو هیچ‌کاره‌ای؛ و تا این کس دیگر نخواهد کار شروع نمی‌شود. پس بی‌خیال می‌شوی. اگر اما بدانی که شروع کردن، کار راحتی نیست؛ شاید نظرت فرق کند.
کار دست کس دیگری نیست: باید حدت را بشناسی! اما حدت را نسبت به چه می‌سنجی؟ خب البته که در نسبت با انجام کار. چون هر کاری توانایی‌هایی می‌طلبد. اگر ناتوان باشی، تصور درستی نداشته باشی نمی‌شود. هرچند که کار را شروع کنی در ادامه حتماً کم می‌آوری. پس چه می‌کنی؟
یک. اگر مراحل انجام کار را در حد خودت ندیدی؛ بی‌خیال شو.
دو. اگر دیدی توانایی کسب مهارت‌های لازم برای کار را داری؛ برو آماده شو.
سه. اگر مهارت داشتی بسم‌الله.
با این تعریف می‌شود حکم داد که تصمیم گرفتن برای شروع؛ کار راحتی نیست. که البته این سختی، سوای دشواری کار است. ولی می‌شود امید داشت که تن دادن به آن، از دردها و مشکلات کارِ پیش رو کم کند.
{۰}

گپ و گفت

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ