سختی شروع

{۰}
شروع کردن کار راحتی نیست. چند بار شروع می‌کنی و نمی‌شود. کار جلو نمی‌رود. انگار کس دیگری کار را می‌برد جلو. تو هیچ‌کاره‌ای؛ و تا این کس دیگر نخواهد کار شروع نمی‌شود. پس بی‌خیال می‌شوی. اگر اما بدانی که شروع کردن، کار راحتی نیست؛ شاید نظرت فرق کند.
کار دست کس دیگری نیست: باید حدت را بشناسی! اما حدت را نسبت به چه می‌سنجی؟ خب البته که در نسبت با انجام کار. چون هر کاری توانایی‌هایی می‌طلبد. اگر ناتوان باشی، تصور درستی نداشته باشی نمی‌شود. هرچند که کار را شروع کنی در ادامه حتماً کم می‌آوری. پس چه می‌کنی؟
یک. اگر مراحل انجام کار را در حد خودت ندیدی؛ بی‌خیال شو.
دو. اگر دیدی توانایی کسب مهارت‌های لازم برای کار را داری؛ برو آماده شو.
سه. اگر مهارت داشتی بسم‌الله.
با این تعریف می‌شود حکم داد که تصمیم گرفتن برای شروع؛ کار راحتی نیست. که البته این سختی، سوای دشواری کار است. ولی می‌شود امید داشت که تن دادن به آن، از دردها و مشکلات کارِ پیش رو کم کند.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ