ای حَرَمت قبله حاجات ما

{۰}
چهار امامی که تو را دیده‌اند
دست علم گیر تو بوسیده‌اند
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو زده مجتبی
دید چو در کربلا شاه دین
دست تو افتاده به روی زمین
خم شد و بگذاشت سر دیده‌اش
بوسه بزد با لب خشکیده‌اش
حضرت سجاد هم آن دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
[سید محمد علی ریاضی]
{۰}

گپ و گفت

صبح ازل

{۲}
هفتاد و دو صبح مانده تا صبح ازل
هفتاد و دو شام مانده تا شام غزل
هفتاد و دو سوره مانده تا سوره فجر
هفتاد و دو آیه مانده تا آیه صبر
هفتاد و دو نام مانده تا نام علی
هفتاد و دو جام مانده تا جام علی
هفتاد و دو ذبح مانده تا ذبح عظیم
هفتاد و دو حلق مانده تا حلق کریم

پ‌ن:
شاعر، دوست خوب‌ام؛ آقا مجتبای یوسفی‌نژاد است.
{۲}

گپ و گفت

گنبد طلایی

{۰}

شبکه سه مسیرهای راه‌پیمایی فردای تهران را زیرنویس می‌کند. کنار متن عکسی هست از مسجدالاقصی. پیرمرد نشسته کنار من. با دیدن عکس گنبد سیاه رنگ، به صدای بلند اسرائیلی‌ها را فحش می‌دهد. برمی‌گردم به چهره‌اش نگاه می‌کنم: عصبی است. انگار این عتیقه دزدها طلاییِ گنبد را هم غارت کرده‌اند. اما نمی‌دانم چه طور به او بگویم: -عکس مألوف -که سال‌ها نشان داده‌اند،- قبه الصخره است و نه مسجدالاقصی.

{۰}

گپ و گفت

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ