گرو کشی

{۱}
محل نماز جمعه قم دیگر در صحن امام خمینی، مجاور حرم است. تا دو سال پیش مصلای قم خارج از حرم بود. پس از ساخت صحن امام و منتقل کردن مراسم نماز جمعه دیگر کاری در ساختمان مصلی صورت نمی‌گرفت و بی‌استفاده مانده بود. نمی‌دانم کارگاه ساخت ضریح امام حسین در کجا بنا شده بود. اما در روزهای رونمایی از طراحی جناب فرشچیان و حضور مردم گرد ضریح جدید درهای مصلا باز شد و شلوغی روزهای دورش برگشت. در رفت و آمد زیاد این مدت به قم یک بار هم نگفتم: بروم و ضریح را ببینم.
دیشب با مترو خط یک تا ترمینال آمدم؛ بعد مدت‌ها. برای همین ساعتی را انتخاب کردم که شلوغی نباشد و راحت که نه اما بی هجوم آدم‌ها تا ایستگاه ترمینال جنوب برسم: -نشد. در ایستگاه هفت تیر 4 قطار آمد و من نتوانستم سوار شوم. قطار پنجمی زورچپان کنار در جا گرفتم. به ایستگاه بعدی نرسیده صدای مبهم صلوات بلند شد. خبر شدم که از حضور بیش از پیش‌بینی مردم برای دیدن ضریح جدید برنامه‌ی متولیان به‌هم‌ریخته و بازدید یک روزه از آن در حرم امام خمینی کش آمده و به روز دوم و سوم رسیده است. برخلاف همیشه نزدیک ایستگاه ترمینال جنوب کم‌تر کسی هجوم برد طرف در بسته‌ی واگن: باقی سر جایشان ایستاده بودند. پا سست نکردم تا با قطار بروم حرم امام. گفتم: -نمی‌آیم تا ضریح را برسانند کربلا و نصبش کنند. گرو کشی می‌کنم و داغ دیدن ضریح جدیدت را پیش خودم نگه می‌دارم. گرچه سخت؛ اما می‌مانم تا بخوانی‌ام. تا بگویی بیا زائر حسین. بیا کربلا.

نظرها

{۱}
انشالله به مراد دل و دیده ات برسی.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ