دنبال چه کسی بگردیم؟

{۰}
شش یا هفت سال عمر داشتم. رفته بودم استخر. تا آن روز بارها برای شنا رفته بودم به استخری. همه آن‌ها یک گودال آبی‌رنگ پر از آب بودند که من می‌توانستم تا زیر گلو در آن‌ها بایستم. اما این‌یکی با تمام آن‌ها یک فرق بزرگ داشت. عمق آن طوری بود که نمی‌توانستم پای خود را به کف برسانم. این چیزی بود که در بدو ورود یکی به من گفته بود. آن روزها شنا کردن بلد نبودم. اما دیدم میله‌ای دورتادور دیواره کار گذاشته‌اند. پس رفتم در آب و آن را گرفتم. وجب‌به‌وجب در کناره جلو می‌رفتم تا دیواره استخر را دور بزنم. هراس داشتم میله را ول‌کنم. می‌دانستم که نمی‌توانم خود را روی آب نگه‌دارم. لحظه‌ای دیدم پشت پایم به‌شدت درد گرفت. انگار کسی بخواهد نیشگون بزرگی از پایم بگیرد. طوری شد که از شدت درد میله را ول کردم و رفتم زیر آب. حالا علاوه از درد داشتم خفه هم می‌شدم. چشم‌هایم را در زیر آب باز کردم تا ببینم چه چیز دارد پایم را می‌کند. چیزی نبود. دیگر نتوانستم زیر آب باشم. آمدم بالا و به‌زور دوباره میله را گرفتم. پشت پایم داشت می‌سوخت. تنها کاری که به فکرم رسید جمع‌کردن تمام زورم در پای درگیرم بود. طوری که به هر زحمتی بود آن را در آب به سمت جلو پرت کردم. پایم رها شد. از درد و درماندگی گریه‌ام گرفت. اما می‌خواستم بدانم چه چیز پایم را داشت می‌مکید. به هر زوری بود رفتم زیر آب. دیدم در دیواره حفره‌ای است به‌اندازه یک دهان باز. آب ازآنجا مکیده می‌شد. معما حل‌شده بود. اما از شدت درد دیگر نمی‌توانستم در آب بمانم. با یک‌فاصله از دیواره دستم را به میله گرفتم و خودم را به پلهٔ استخر رساندم. آمدم بیرون. پشت پایم را دیدم. سرخ و کبود بود. تا دو هفته بعدازآن به‌اندازهٔ یک دهان باز کبودی روی تنم بود.
این چند روز این خاطره باز یاد من آمده است. خاطره‌ای که جز درد برای من عایدی نداشته است. اما ماجرا از چه قرار است؟ در نزدیکی من دختری ۵ ساله به درون استخر پارکی افتاده است. حفرهٔ مکنده استخر او را بلعیده و چرخ‌دنده‌های پمپ جسدش را مثله کرده است. از شب اتفاق تا الآن چند نفر موضع‌گیری‌های تندی داشته‌اند و کف خواسته‌شان برکناری شهردار منطقه و ناحیه است. اما آنچه تاکنون قطعی شده برکناری پیمان‌کار فضای سبز ناحیه و شهردار ناحیه است. اما سؤال این است که این برکناری و عزل و تعقیب تا کجا ادامه خواهد یافت؟ و چرا اصلاً پس از روی دادن چنین حادثه‌ای است که یاد ایرادهای کار می‌افتیم؟ آن سیاه‌چاله تا آن روز کجا بوده است؟ و این‌که درپوش مشبک فلزی چه اندازه قیمت داشته است که از زیر بار هزینه کرد آن دررفته‌اند؟ و اصلاً آیا ممکن است دریچه در روز حادثه غیب شده باشد تا زمینه حادثه فراهم شود؟

مرتبط:
لینک زیر ارجاع به صفحه‌ای است از خبرگزاری فارس که در فاصله چندساعته از انتشار، توسط خبرگزاری محوشده است. در این مصاحبه-خبر، عضو شورای شهر به چیزی کم‌تر از عزل شهردار منطقه قناعت ندارد:
http://bit.ly/1XWrlBD

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ