کار/ خسارت

{۳}
واسطه‌ای یک سفارش کار داد. این کار خود مقدمه انجام کار دیگری بود. با این قرار که بعد از انجام کل کار؛ مزدم را تسویه کند. به‌شرط آنکه زمان اتمام کار بیش از یک ماه نشود؛ و اگر بیشتر شد؛ من سر یک ماه پولم را بگیرم. من سروقت و بدون کاستی کار را تحویل دادم. مانده بود دستمزد من. کار جلو نرفت. در همان مقدمه متوقف شد. بیش از یک ماه با همین مشکل مواجه بود. من هم تحمل کردم و درخواست حقم را عقب انداختم. یک ماه گذشته بود و خبری از پول نبود.
رفتم پیش واسطه. گفت کار گره‌خورده و پیش نرفته است. سکوت کردم. می‌دانست این حرف ربطی به من ندارد. چون تنها قرار این بود که پول را بعد یک ماه تمام و کمال بپردازد. نگاه کرد. گفتمش. گفت کار طرف درست نشده است؛ و زحمتی که تو کشیدی هدررفته است. نگاهش کردم. گفت صاحب‌کار از اول نباید کار را ازاینجا شروع می‌کرد. حالا بعد از دوندگی به این رسیده است که کار را باید از جای دیگری ببرَد جلو. گفتم: شرط گذاشتیم اگر کل کار کمتر از یک ماه تمام شد؛ من پولم را زودتر بگیرم. نه اینکه اگر کار به سرانجام نرسید دست من خالی بماند. گفت اصلاً باید از جای دیگری کار را شروع می‌کرده است. گفتمش: هر کاری با یک نتیجه تمام می‌شود: شکست/ پیروزی. آدم برای هر دو این‌ها هزینه می‌دهد. گفت که طرفش قبول نکرده پول را بدهد. گفتم این قرارمان نبود. پس بلند شدم و از دفترش آمدم بیرون. درراه به این نتیجه رسیدم: بهتر که مزدی نگرفتم. چراکه از شکست بدم می‌آید؛ و دوست ندارم در مقدمه یک شکست شریک شوم. وقتی دستمزدی نگرفتم و کار شکست خورد، خیالم راحت است که در آن کار شریک نبوده‌ام. قرار دیگری را هم برای خودم محکم کردم. که اگر دانستم ادامه‌ی کار به دست نااهلی می‌افتد؛ از همان اول سفارش کار را قبول نکنم؛ و اینکه واسطه‌هایی پیدا کنم که در شرایط مشابه، دست‌کم؛ این توانایی را داشته باشند که تمام‌قد از پیمانکار که من باشم، عذر بخواهند؛ و در دم کار کم زحمتی را پیشنهاد دهند و در عوض با دو برابر دستمزد معمول تسویه کنند.

نظرها

{۳}
گاهی انقدر پرداخت حق الزحمه رو به تاخیر می اندازند که آدم اصلا یادش می ره . جای اعتراض هم نداری . خیلی بد شدن این کارفرماها و واسطه ها ! خیلی بد !
و وای به اون روزی که بخوای پی‌گیر دستمزد باشی:  رسماً مرتکب گناه کبیره شده‌ای.
محسن خطیبی فر؛ ۲۳ مرداد ۹۲ ساعت: ۲۲:۴۶
سلام
اگه خواستی می تونیم باهاش لری برخورد کنیم! :) نیاز بود بگو با هم بریم پیشش تا بفهمه پول رو باید بده یا نه!
زمونه ای شده ها!
فرشاد سلیمانی؛ ۰۳ شهریور ۹۲ ساعت: ۱۳:۰۵
سلام بر آقای فرشاد
:) قد و قواره‌ی این حرف‌ها نیست. بعد؛ گفتم که: -اگه کار سپرد؛ یه جوری این دفعه رو باهاش حساب می‌کنم.
محسن خطیبی فر؛ ۰۳ شهریور ۹۲ ساعت: ۱۴:۴۱
واقعا با این تیپ کارا چی کار باید کرد؟ بدون رد و بدل شدن هیچ کاغذی کار می کنیم بعد طرف عشقش می کشه پول نده ؟
به نظر شما چی کار باید کرد ؟
(چون از اون طرفم تا بحث تضمین پیش میاد ممکنه کار رو از دست بده آدم!!)
خب البته این تضمین و محکم‌کردن معامله جز با قرارداد و مهر -و- موم هم تموم نمی‌شه. لازمه‌ی چفت -و- بست‌دار شدن یه معامله یه حداقل‌هایی داره که یکی‌اش قرارداده. باقی‌اش رو هم اهل داد -و- ستد بلدند. طرفه این‌که من در نوشته بیش‌تر از این‌که بخوام درباره‌ی تضمین معامله حرف بزنم از عاقبت یه معامله حرف زدم و شکست کار. من به این رسیده‌ام که که دو طرف باید هر کدوم سهم خودشون رو بردارند در ماجرای خسارت. یعنی مواقعی که طرف دوم خسارت می‌بینه؛ می‌شه طرف اول از دست‌مزدش چشم‌پوشی کنه. و در عوض مزد کاری رو نگیره که عاقبتی نداشته. من گمان می‌کنم این مزدها عاقبت خوشی برای آدم ندارند. اما نمی‌دانم دیدگاه فقهی/ اخلاقی/ فلسفی و غیره‌ی این اتفاق چه است. خوب است که اهل فن هر کدام به سهم خود درباره‌ی این اتفاق و پیرامون‌اش نظر دهند. من در زنده‌گی شخصی خودم این حکم را اجرا می‌کنم که: مزد کار بی‌عاقبت را نمی‌گیرم. به‌عبارتی اگر بدانم حاصل کارم، برای کارفرما ثمری نداشته است؛ مزدم را نمی‌گیرم.
محسن خطیبی فر؛ ۰۴ آبان ۹۲ ساعت: ۱۴:۲۰

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

Hello


Hello dear, it is a time when sitting together and holding hands, for us deprived of human rights; An unattainable dream, and fulfilling it, like eating the forbidden fruit, causes you and me to fall from the throne. So, remotely and far beyond the imagination of the city accountant; I squeeze your hand with the warmth of my hand and I entrust you to God Almighty.
{۰}

۰۳:۴۰ ق.ظ، ۱۴م اسفند ۱۴۰۰

تگ