سه شنبه
۱۳ تیر ۱۳۹۶
دوست داشتم حرفهایی بزنم درباره دوستی. دیدم همینکه دوست دارم درباره دوستی حرف بزنم، خودش بس است. چون دوستی، دوستی میآورد. تا جاییکه حتی از دوستی نوشتن هم، دوستی میآورد و من نویسنده دوست دارم که از دوستی بنویسم.
دوستی این روزها چهرهی دیگری را برای من رونمایی کرده است. پس برای رونما دادن هم که شده، باید که از دوستی بنویسم. میدانم البته قدر دوستی را نمیتوانم ادا کنم. بعد تا یادم نرفته بگویم که عربها مفهومی دارند و «حب» ادایش میکنند. شاید این برداشت باشد که «حب» همان «دوستی» فارسها باشد. من این را نمیدانم و دربارهاش نه مطالعهای داشتهام و نه سواد پرداختن به آن رادارم. پس «حب» را کنار میگذارم و میپردازم به «دوستی».
چه چیز از مفهوم دوستی این روزها برایم تازه است؟ اینکه: -دوستی صرفهی اقتصادی ندارد. خب ممکن است همینجا از من سؤال کنی: -پس اینهمه آدمهایی که رابطهی دوستی آنها را به همکاری و شراکت اقتصادی کشانده است، تکلیفشان با این تعریف چه میشود؟ برای رسیدن به این پاسخ تعریف قابلیتهای دوستی لازم است. چند تا را اشاره میکنم:
۱- دوستی اضطرابآور است. اینکه تو کسی را دوست داشته باشی و بدانی دوستت در شرایط بحرانی گرفتار است؛ پس دچار اضطراب میشوی. امکان اضطراب در دوستیها بسیار بالاست و هر چه دوستان در شرایط بدتری قرار بگیرند، مضطرب شدن رایجتر میشود.
۲- دوستی رنجآور است. هر وقت تو کسی را دوست داشته باشی، ممکن است و به نظرم کاملاً اینگونه است که نتوانی برای دوستت کاری کنی در وقت احتیاج. پس رنج میکشی از محتاج بودن دوستت و رنج میکشی و رنج میکشی و تمام هم نمیشود. همینجا این سؤال برای تو مخاطب درست میشود که: -پس دوستی به چه درد میخورد؟ پاسخ من این است که: -تلاش من در این متن این است که نشان دهم دوستی به هیچ دردی نمیخورد ☺
۳- دوستی دیریاب است. اینکه تو کسی را دوست بداری، کافی است برای دوست داشتن. اما اینکه دوستی تو دریافت شود، کاری است بسیار سخت و زمانبر. دستگاه دریافتکنندهی دوستی در آدمها وجود ندارد که دکمهاش را روشن کنند و دوستی اتفاق بیفتد. بلکه باید تلاش کنند تا دوستی را درک کنند. درک دوستی زمان میبرد و این کار را برای هر دو طرف رابطه سخت میکند. زمانبری برای دوستی امری طبیعی است. پس آدمها باید صبور باشند.
سعی کردم سه ویژگی دوستی را در بالا بیاورم تا به این برسم که دوستی کار راحتی نیست و عوارض زیادی برای روح و روان دارد. اما آیا با دوستی این ضربهها جبران خواهد شد؟ پاسخ روشنی به این سؤال نمیشود داد. چون به مدتزمان دوستی بستگی پیدا میکند. شاید بشود گفت که اگر دوستی دوام بیاورد؛ تا حدودی مکافات دوستی جبران شود. اما باز تضمینی نیست.
حالا برگردیم به اینکه چرا دوستی باصرفهی اقتصادی بیگانه است؟ گمان من این است که اگر عوارض دوستی را در کنار این گزارهی بالا بگذاریم که تضمینی برای جبران آفتها نیست؛ میتوانیم نتیجه بگیریم که دوستی کاری کاملاً خالی از صرفه است. پس تو دستبهکاری (دوستی) میزنی که هر چه خرج کنی و خرج کنی و خرج کنی، هزینههایت جبران نمیشود و حتی سودی هم نخواهی کرد. اصلاً در دوستی حرف زدن از سود، یک رؤیاپردازی محض است. دوستی جز رنج و سختی چیزی ندارد.
نظرها
{۵}
سه رو موافقم. اما دوستی کجا همه ش درد و رنجه؟ شوخی میکنید؟ پس اون حال خوبی که بعد از اینکه با دوستت درد و دل کردی چی میشه؟ یا اون هممممممه خندهای که کنار هم سر دادید. اینا سود نیست؟ همه پول میدن برای چیزایی که خوشحالشون میکنه. حالا آدمی باشه مفت و مجانی کنارش خوش باشی کم چیزیه؟ اصلاً انقدر میشه در مورد دوستی حرف زد کلاً که بهتره حرف نزد!! (چه خوبی و چه بدی) البته شما میخواستی چند تا ویژگی رو بیارین. متوجهام.
حالا اگه ی وقتی نتونستی درددل کنی و یا کنار «دوست»ت خوش نبودی؛ پس دوستی دیگه تعطیله؟ جواب من رو بخوای بدونی؛ اینه ک نه: -تعطیل نمیشه. اتفاقاً این رو هم میگم ک اگه بخوای برا خوشبودن رابطهی دوستی داشته باشی؛ این اسمش لزوماً دوستی نیست. مگه نمیشه با ی رابطهی انسانی کمهزینه، منفعت شادی رو ب دست اورد و با طرف رابطه دوست هم نشد؟ نیاز ب دوستی نیست برا شادبودن. البته این رو میپذیرم ک شادشدن/ سبکبارشدن در رابطهی دوستی ممکنه اتفاق بیافته. اما این اتفاق صرفاً ی کارکرد فرعی و نه اصلی از دوستیه. یا به بیان دیگه: دوستی رو نمیشه با این کارکردها تعریف کرد.
محسن خطیبی فر؛ ۱۳ تیر ۹۶ ساعت: ۱۶:۱۳
البته که اینهایی که من گفتم تمام کارکردهای دوستی نیست. همونطور که گفتم انقدر میشه درباره ش حرف زد که برای من سخته چیزی بگم.
رد نکردم حرفت رو و رد نمیکنم. حرف من اینه ک لیست کارکردهایی ک معرفی کردی در ستایش دوستی؛ همهشون کارکردهای فرعیاند و اصل دوستی رو نمیشه با اونها معرفی کرد. طرفه اینکه در خیلی مواقع این کارکردهای فرعی (مثل سبکبار شدن) در رابطهای وجود نداره؛ ولی اسم اون رابطه «دوستی» میمونه.
محسن خطیبی فر؛ ۱۴ تیر ۹۶ ساعت: ۰۳:۳۱
سلام
در مورد یک و دو به نظرم اون دوستی نیست که اضطراب آور و رنج آوره. هر انسانی به عنوان یه موجود اجتماعی این حس ها رو تجربه می کنه حتی اگه هیچ دوستی نداشته باشه، چرا که تو یه خانواده به دنیا میاد و تا اخر عمرش بارها و بارها این حس ها رو در مورد اعضای خانوادش ممکنه تجربه کنه. قطعا به خاطر اینا دور خانواده رو خط نمی کشی و کنج عزلت اختیار نمی کنی😉
در مورد سوم چیزی که سخت به دست بیاد به نظر ارزشمندتره و قدرش بیشتر دونسته میشه.درسته شکل دادن یه دوستی خوب ممکن زمان بر باشه ولی به نتایج و اثرات ارزشمند بعدش می ارزه. حتی اگه اون دوستی دوام هم نیاره بازم به کسب تجربه ش می ارزه.
البته اینا نظر من بود به عنوان کسی که برای دوستی ارزش قائله و بهش اهمیت می ده😎
سلامخانواده آدم، خانواده آدمند و البته ک ب جان خریدن ترس، دلهره، اضطراب و رنج؛ بخشی از هر روابط انسانی رو شکل میده. با این فرق ک رابطهی دوستی ب اختیار آدمی شکل میگیره و روابط خانوادگی نه. از اولی میشود گذشت و کنج عزلت گرفت؛ ولی از دومی نه: در این متن سعی کردم تنها از دوستی و شرایط سختش بنویسم.
باقی نظرتت رو هم ب شدت تائید میکنم و چ خوب ک برا دوستی ارزش قائلی :)
محسن خطیبی فر؛ ۲۷ شهریور ۹۶ ساعت: ۱۰:۳۳
دوستی مسئولیت آوره و این سختش میکنه، درسته اما مثل هر چیز دیگری در این دنیا ـ اگر بخواهیم خیلی دو دو تا چهارتایی حساب کنیم ـ حاصلش هم شامل سود میشه و هم ضرر. ضررهاش را شما گفتید و من فقط یک سودش را میگم: ایجاد انگیزه برای ادامه دادن برای کم نیاوردن. من شاملو دوست نیستم و انتقادهای زیادی به طرفدارانش دارم اما الان این شعر کوتاهش در ذهنم تکرار میشه «با احتساب ما قال مهمه نه من قال» به نظرم توصیف خوبیه .
حجمِ قیرینِ نهدرکجایی،
نادَرکجایی و بیدرزمانی.
و آنگاه
احساسِ سرانگشتانِ نیازِ کسی را جُستن
در زمان و مکان
به مهربانی:
«ــ من هم اینجا هستم!»
پچپچهیی که غلتاغلت تکرار میشود
تا دوردستهای لامکانی.
□
کشفِ سحابی مرموزِ همداستانی
در تلنگرِ زودگذرِ شهابی انسانی.
:) این فایدهای ک شما بهش اشاره کردین رو خیلی قبول دارم و شاید بزرگترین فایده دوستی همینه ک آدمی مستدام باشه؛ اما اون موقع من میخواستم فقط بگم ک: -دوستیکردن، همچین الکی هم نیس. همین.پن:
این شعر عجب فضاسازی جالبی داره. ممنون برا همخوانکردنش.
محسن خطیبی فر؛ ۱۳ مهر ۹۶ ساعت: ۱۳:۰۵
ارادت
مخلص.
محسن خطیبی فر؛ ۱۳ مهر ۹۶ ساعت: ۱۳:۵۰
ارسال نظر
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در
بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا
وارد شوید، در غیر این صورت می توانید
ثبت نام کنید.