جمعه
۴ مرداد ۱۳۹۲
آدم ایران دیدهای نیستم؛ چه رسد به دنیادیده. اما آنچه از پیشه مردمان دیدم دو جور بیش نبود: یا دلالی بود و یا کارگری. آنکه بالا مینشیند و آنکه زیردست است نداریم. یکی از این دو پیشه بوده است. اینیک حکم قطعی نیست و شاید مرور زمان تعدیلش کند و قیدهایی بر آن اضافه کند. درهرحال این نظر من در دورهای ست که انسانها را اینگونه دیدهام. یا شاید گرایش مردمان این سرزمین در این زمانه این باشد؛ نمیدانم: -شغل دیگری ندیدهام که اینجا دربارهاش بنویسم. هر چه بوده از این دو قسم خارج نبوده است. البته کسانی هستند با دستهبندیهای دیگری از کارها. مثلاینکه کسی بگوید کارها چند دستهاند: فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره. این آدمی که این طرز دستهبندی را مراعات میکند، لابد کار و هدف دیگری دارد که مراد نظر من نیست. اما من چرا اینچنین دستهبندی میکنم؟ بگذارید کمی از کارگری بگویم:
حرف رئیس و مرئوس و جایگاه آدمها نیست. هرکسی میتواند در هر مقامی باشد و کارگر باشد؛ عمله به معنای درستش. مهم نیست گاهی کار گِل کند و گاهی هم کارهای اساسی. همینکه به پیشهٔ کارگری مشغول باشد کفایت میکند. این آدم در هر موقعیتی از زمان و مکان دنبال کار کردن است. هدفش را تنظیم میکند که حرکتی انجام دهد. اگر هدفش کار کردن را توجیه نکند هدف را عوض میکند. هر چه انتخاب کند او را در کار کردن کمک میکند؛ مستقیم و وابسته. اگر بیننده این باشد که جایی کاری انجام نمیشود و او توانایی انجامش را دارد؛ راحت نمینشیند. پس زندگیاش بر مبنای کار است. اگر توانایی ندارد، دنبال یادگیری و مهارت میرود. اگر هدفش کار کردن را توجیه نکند هدف را عوض میکند. و اینچنین کار و کارگری را ترویج میکند و ملاکش برای دستهبندی آدمها بر همین کار کردن/ نکردن است. دلال جماعت چه میکند؟
چشمش به دست کارگر است. باز حرف رئیس و مرئوسی نیست. منتها اگر مرئوس باشد عوام به او خواهند گفت: مردهخور. درهرصورتی که باشد چشمش به دست کارگران است. بازی را بلد است. اگر جایی دید بازی به نفعش نیست ولوله بین کارگران میاندازد. از کسی چیزی گیرش نیاید یا رهایش میکند و یا نابود. در چشم همچو آدمی ارزشگذاری آدمها بر این اساس است که چه نفعی به او میرسانند. چهکاری میتوانند به نفع او کنند و چه خدمتی برسانند. اما این دسته آدمها نیز رئیس و مرئوس ندارند. فرقشان در بالادستی و زیردستی در این است: بالادستیها در بین غریبهها برمیخورند و توقعشان روزافزون و بیمنتهاست. زیردستها در بین آشناها جایی درست میکنند و آویزان میشوند. اما چرا اسمشان را گذاشتم واسطه و دلال؟
آنها که کار میکنند و کارگرند محصولی دارند. باید این را برسانند دست نفر دیگر تا بهرهاش را ببرد. این رساندن محصول را کارگرها نمیکنند. میسپارند دست دلالها و واسطهها. چون واسطهها درهرحال متوقعاند. از یکی محصول را میگیرند و در جای دیگری توقع پاداش و حقوق دارند. اگر کارگری محصول خود را عرضه کند، و برفرض برساند دست کارگر دیگری؛ این احتمال وجود دارد که خودش باز دستبهکار شود و کار کارگر دوم را نیز بکند. اینجاست که کارگر دوم برای حراست از حق کارش با کارگر اول دستبهیقه میشود. پس نتیجه میگیرند: -واسطه حلال مشکلات است. روابطشان را تنظیم میکنند و واسطه را میاندازند وسط.
نظرها
{۶}
و زمانه ما زمان واسطه هاست.
البته این تقسیم بندی آنهایی است که کار می کنند؛ به گمانم باید در این تقسم بندی آنهایی را که کاری نمی کنند و از دسترنج دیگری می خورند را اضافه کنی.
جملهی اولات داغ میکنه آدم رو: -اصلاً داد تو و تقریباً من، از این وضعی که پیش اوردهایم/ اند، داره به آسمون هفتام میرسه. یاد روایتی میافتم که جاش تو یه داستان جوندار خالی اه. اینجا فاش نمیکنماش. میذارم برا ماده خام داستان معهود. اگر عمری بود تقدیم حضور میکنم. دعا کنید و.
برای دستهای که گفتی جایی در نظر گرفتهام درون متن. آنجا که از انسانهای ضعیف و زیردست که واسطهگری را انتخاب کردهاند، گفتهام. بهنظر من این دسته همانهایی هستند که جز مردهخوری و کلّ اه دیگری بودن، کاری ندارند.
محسن خطیبی فر؛ ۰۵ مرداد ۹۲ ساعت: ۰۳:۵۱
سلام
دعوتید به هیئت وبلاگی فاطمة الزهرا سلام الله علیها
روز19
با این تعریف شما دلال جماعت ارزش بیشتری دارد چون لااقل هدفش معلوم است . صرف کارر کردن که نشد هدف
سلام
مثل اینکه چراغ هیئت هنوز روشن اه؛ چه خوب.
برداشت شما متین. ولی سعی من این بود که دو پیشه رو از هم جدا کنم. و ارزشگذاری نکردم برا هر کدوم. تنها خواستم تعریف این دو پیشه رو داشته باشم در متن: -اینکه کدوم پیشه ارزش بیشتری داره و کدوم هدفمنده؛ به عهدهی این نوشته نیست.
محسن خطیبی فر؛ ۰۷ مرداد ۹۲ ساعت: ۰۳:۴۹
سلام
یاد نوشته ام در کهف افتادم: "ما و آشغال ها!"!! یادته؟!
چقدر به آمیز فرنگیس برخورده بود!! :)
سلام
:|
محسن خطیبی فر؛ ۱۱ مرداد ۹۲ ساعت: ۰۰:۵۶
سلام و عید پیشاپیش مبارک !
اگر پیگیر جلسات آینده هیئت هستید به ما سر بزنید .
سلام
ممنون. و اینکه پیگیر هستام و حتماً دنبال میکنم.
موفق باشید.
محسن خطیبی فر؛ ۱۴ مرداد ۹۲ ساعت: ۰۲:۴۰
روز هشتم شوال سالگرد تخریب حرم ائمه بقیع علیهم السلام می باشد.
گرچه در تقویم تاریخ کشور ما ذکر نشده ولی ما نمی گذاریم یوم الهدم فراموش شود.
به روزم منت بذارید و تشریف بیارید.
بخش دوم مصاحبه با آقای کاظمی منتشر شد .
ارسال نظر
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در
بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا
وارد شوید، در غیر این صورت می توانید
ثبت نام کنید.