دوشنبه
۲۸ اسفند ۱۳۹۱
علمکردن سماور تموم شد. گمون نمیکردم کار کنه. چون هم از آخرین باری که توش آب جوش اورده بودیم خیلی میگذره؛ هم رسوب آب حسابی جدارهاش رو گرفته بود. اولین حدسام این بود که شیر خروجی کار نکنه. مخزن رو تا یه حدی پر آب کردم و شیر رو با احتیاط باز کردم. دیدم نه: کار میکنه. خیالام راحت شد که سابیدن رسوب تنهی سماور کاره بیخودی نیست. ادامه دادم به بردن رسوب. البته یه لایه کم شد و باقی هماونطور چسبیده به بدنه موند. من هم بیش از این کاری بهشون نداشتم و میدونستم که دست کم حالا که ساعت از ۳ صبح گذشته کار بیشتری نمیشه براش کرد. شاید بعداً ترکیب آب و سرکه رو امتحان کردم.اما الان موندم که آیا مزهی سرکه ابدی نشه یه وقت. این اه که گذاشتم یه وقت مبسوطی رو این قضیه غور کنم و اگه جواب معماها مثبت بود؛ اونوقت.
حساب کردم اگه هر دفه دو بار بسابماش یه لایه از رسوباش کم میشه. خب با حساب اینکه آب منطقهمون هم رسوب داره و وقت شستن یه نصفه لایه اضافه شده به لایههای رسوبی؛ گمون کنم با ده بار شستن برسم به بدنهی سماور. خب تا اون موقع ترجیح میدم چاییام رو سر بکشم و کاری به طعم آهکیاش نداشته باشم. شاید اون روزی که رسیدم به لایهی استیل سماور و آب رو جوش اوردم و چای دم کردم دلام برا این مزهی رسوبی تنگ شد. راستاش هر چی هم برمیگردم به خاطرههای قبل این مزهی چایی دم کشیده با آب سماور تر تمیز بدون رسوب یادم نمیآد. اما تا خاطرم هست یه جور بوی آهکی از آب جوش سماور زیر دماغام بوده که بهاش عادت هم کردهام. این اه که وقتی خانم ازم پرسید حالا تمییز شده به نظرت؟ به راحتی در سماور روشن رو برداشتم، بو کشیدم و گفتم بوی آب حموم رو میده.
ارسال نظر
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در
بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا
وارد شوید، در غیر این صورت می توانید
ثبت نام کنید.